احتمالاً شما هم وقتی کار جدیدی را آغاز کرده و نسبت به آن هیجان و اشتیاق زیادی دارید، از خودتان میپرسید که چطور میتوان از ضرر پیشگیری کرد. حالا یک سرمایه گذار تازه کار را تصور کنید که قرار است اولین معامله خودش را انجام بدهد. چنین شخصی چه افکار و رویاهایی در سر دارد؟
بدون شک این شخص تمایل دارد که از همان اولین معامله به سود برسد، ترجیحاً یک سود عظیم.
نگرش درست
واکنش طبیعی یک معامله گر تازه کار این است که سعی میکند همه پوزیشنهای برنده را خیلی سریع بفروشد تا سودش را حفظ کند. همزمان این افراد سعی میکنند پوزیشنهای شکست خورده را حفظ کنند به این امید که هم از خسارت پیشگیری کنند و هم قیمت کوینهای آنها بالاخره افزایش پیدا کند. اما چنین رویکردی کاملاً اشتباه است.
در حوزه ارزهای دیجیتال در رابطه با چنین شرایطی گفته میشود که باید پوزیشنهای برنده را برای مدتی بیشتر حفظ کرده و بازندهها را سریع فروخت.
بنابراین باید توجه داشته باشید که حوزه معاملات، بخصوص معاملات ارزهای دیجیتال حوزه ای است که معمولاً در آن غرایز معمولی و ابتدایی چندان سازنده نیستند.
پس سعی کنید باهوش تر عمل کرده و استراتژی معاملاتی خودتان را طوری تنظیم کنید تا در یک بازه زمانی طولانی تر سود کنید و فقط به دنبال کسب سود از یک معامله واحد نباشید.
معاملات ارزهای دیجیتال را مثل هر کار و حرفه دیگری در نظر بگیرید. انجام این معاملات یک کار زمانبر و پراسترس است که ممکن است یاد گرفتن آن سالها برای شما زمان ببرد. ممکن است سود کنید اما از طرفی احتمال زیان هم وجود دارد. این یک واقعیت است و به همین دلیل توصیه میشود حداقل در سال اول پولی که خرج زندگی شماست را وارد این کار نکنید. معمولاً استفاده از 2 درصد سرمایه برای این کار توصیه میشود.
شاید در فضای آنلاین داستان اشخاصی را بشنوید که یک شبه ثروتمند شدند بخصوص در سال 2017 اما باید توجه داشته باشید اشخاصی هم بودند که بعد از محو شدن این شور و اشتیاق ضرر زیادی را تجربه کردند که البته این اشخاص معمولاً داستان شکست خودشان را بازگو نمیکنند.
بنابراین معاملات ارزهای دیجیتال هم یک روی تاریک دارد. همچنین در این فرایند کاملاً تنها هستید، هر روز باید به تنهایی جلوی یک صفحه نمایش بنشینید و معمولاً نمیتوانید داستان شکستهای خودتان را با سایر اعضای خانواده در میان بگذارید.
بنابراین خودتان را از نظر روحی و روانی آماده کنید تا این فرایند را به تنهایی طی کنید، کار را با ایجاد یک برنامه ریزی برای معامله شروع کنید، درباره برخی ابزارهای تکنیکی اطلاعات کسب کنید و همیشه استراتژیهای مدیریت ریسک مناسبی در دست داشته باشید.
یک برنامه معاملاتی داشته باشید و آن را دنبال کنید
دلیل اینکه باید یک برنامه معامله داشته باشید، دقیقاً همین کم کردن ضرر است. گاهی اوقات حس میکنید باید یک معامله خاص را بسته یا یک سفارش خاص را باز کنید. هوا خوب است، احساس خوش شانسی و خوشبختی میکنید، معاملات شما رو به بالا و صعودی هستند.
اما به خاطر داشته باشید که بهتر است از معاملاتی که در برنامه شما نیستند، پرهیز کنید. این استراتژی میتواند باعث شود از قرار گرفتن تحت تاثیر احساسات پیشگیری کنید.
برنامه معاملات خودتان را مطابق با سبک معامله و سایز اکانتتان تنظیم کنید تا متوجه باشید که اگر معامله طبق میل شما پیش نرفت، چه موقع باید از آن خارج شوید.
هدف این رویکرد کاملاً مشخص و ساده است با پیروی از این رویکرد وقتی روند بازار به نفع شماست فرصت کافی برای فکر کردن را دارید و وقتی شرایط شروع به تغییر بر خلاف میل شما کرد، میتوانید سریع از معامله خارج شوید. به این ترتیب فرصت بیشتری برای پیدا کردن سایر موقعیتها خواهید داشت.
وقتی در حال ترسیم طرح معاملاتی خودتان هستید توجه داشته باشید که نقاط ورود و خروجی که از قبل آنها را مشخص کرده اید در تعیین سطح حرکت صعودی یا نزولی برای شما مهم هستند. این موضوع ما را به این سوال میرساند که چقدر آمادگی ریسک کردن را دارید.
طرحی که شما با دقت و در آرامش خاطر روی کاغذ نوشته باشید، کمک میکند تا وقتی احساسات بر شما غلبه کرد بتوانید بهتر تصمیم گیری کنید که البته در فرایند معامله ارزهای دیجیتال معمولاً چنین احساساتی زیاد بروز میکنند.
استفاده از حد ضرر و حد ضرر متحرک
می توانید در سایر مطالب سایت درباره حد ضرر (یا حد توقف ضرر) و حد ضرر متحرک اطلاعات کسب کنید. اما در مجموع با استفاده از این قابلیت میتوانید هر زمان که قیمت کوینها به یک سطح خاص رسید، از معامله خارج شوید.
فرض کنیم که شما میتوانید 50 دلار برای اتریوم که در حال حاضر 189 دلار قیمت دارد ریسک کنید. این یعنی باید حد ضرر خودتان را روی 139 دلار تنظیم کنید. وقتی قیمت کوین به این حد رسید، سفارش شما به صورت خودکار بسته شده و باعث به حداقل رسیدن سطح ضرر میشود.
اما اگر قیمت این کوین به 240 دلار برسد و بعد دوباره به 190 دلار سقوط کند، چطور؟ با استفاده از حد ضرر سفارش شما بسته نمیشود تا وقتی که سطح قیمت به 139 دلار برسد.
اما در صورت استفاده از حد ضرر متحرک میتوانید مدیریت ریسک را به نحوی انعطاف پذیرتر انجام دهیم. فرض کنیم که شما با قیمت 189 دلار اتر میخرید.
وقتی حد ضرر را روی 50 دلار تنظیم میکنید، اگر قیمتها کاهش پیدا کند در حد 139 دلار از معامله خارج میشوید اما اگر ناگهان قیمت بیشتر شود، مثلاً به 190 دلار برسد، باز هم میتوانید از معامله خارج شوید.
حد توقف متحرک، هر زمان قیمت یک دارایی به یک رکورد صعودی جدید برسد دوباره محاسبه خواهد شد.
در مجموع حد توقف متحرک و حد توقف معمولی جزء مهم ترین المانهای مدیریت ریسک هستند اما دو نکته دیگر را هم به شما آموزش میدهند یعنی نسبت ریسک به سود و اینکه چقدر در ارزیابی و پیش بینی حرکات بازار مهارت دارید.
استفاده از روشهای مدیریت ریسک مناسب
همانطور که احتمالاً با توجه به بخش قبلی حدس میزنید، ابزارهای مختلفی هستند که میتوانند به شما برای محاسبه ریسک موجود در فرایند معامله کمک کنند.
اما این بحث را با اهداف خودتان شروع میکنیم. هدف شما کاملاً ساده است. یک معامله نباید تاثیر عمده ای بر موجودی حساب شما داشته باشد حتی اگر این اثر مثبت باشد – معامله گران موفق، بازدهی پایدار و ثابت دارند.
به این دلیل که این معامله گران اهدافی واقع گرایانه داشته و استراتژی محافظه کارانه خودشان را حفظ میکنند که شامل چند نکته است.
اول این که باید در راستای روند بازار معامله کنید. دوم اینکه وقتی شواهدی واضح از بد بودن یک معامله به دست آورید، باید خیلی سریع از معامله خارج شوید. شاید پیروی از این نکته سخت به نظر برسد چون معمولاً انسانها بیشتر تمایل به این طرز فکر دارند که شرایط بهتر خواهد شد نه بدتر.
همچنین بهتر است از اجرای معاملات مارجین خودداری کنید و به دنبال ارزهایی باشید که پایههایی قوی دارند. بعلاوه، میتوانید سایز پوزیشن خودتان را کاهش داده و از هر کوین درصد کمتری تهیه کنید. این بحث ما را به نکته بعدی یعنی تنوع بخشی به پورتفولیو میرساند.
می توانید با اضافه کردن ارزهایی که همبستگی کمی با یکدیگر دارند، از ریسک دوری کنید. به عنوان مثال آلت کوینهای جدید را با کوینهای باثبات ترکیب کنید و کمی بیتکوین و پروژه فورک شده به آن اضافه کنید. تنوع بخشی بر اساس نرخ رشد، ارزش بازار و میزان رشد و بلوغ دارایی مورد نظر را هم فراموش نکنید.
علاوه بر این، میتوانید با استفاده از تکنیکی به نام نسبت سود به ضرر پتانسیل سودتان را ارزیابی کنید. در ادامه محبوب ترین راههای استفاده از این تکنیک را بررسی میکنیم.
استاندارد طلایی
همه وبسایتها و کتابهای حوزه معاملات نسبت ضرر به سود طلایی را 1 به 3 اعلام میکنند یعنی باید سودی که از هر معامله به دست میآورید 3 برابر ضرر باشد. در ادامه نگاهی به طرز کار این روش در عمل خواهیم داشت.
تفاوت قیمت بین نقطه ورود به معامله و حد ضرر، ریسک شما را مشخص میکند.
اگر استراتژی long را داشته باشید، بیت کوین را به قیمت 8 هزار دلار بخرید و حد ضرر را روی 7800 دلار تنظیم کنید، در این صورت ریسک معامله شما 200 دلار است (8 هزار دلار منهای 7800 دلار). فرض کنیم که مبلغ نهایی مورد نظر شما 9 هزار دلار است یعنی پتانسیل سود شما هزار دلار است (9 هزار منهای هزار دلار).
در این حالت نسبت ضرر به سود شما 200 به 1000 یا 1 به 5 است که مطابق با استاندارد طلایی 1 به 3 نیست.
حالا سعی میکنیم شرایط را متناسب با استاندارد طلایی تنظیم کنیم. باز هم شما در سطح 8 هزار دلار وارد معامله میشوید اما حد ضرر را روی 7700 دلار تنظیم میکنید. به این ترتیب ریسک ما به 300 دلار افزایش مییابد. بعلاوه ما سطح هدف مورد نظر را روی 8900 دلار تنظیم کردیم یعنی سود ما حدود 900 دلار است.
با محاسبه نسبت ضرر به سود به اعداد 300 به 900 میرسیم که معادل با 1 به 3 است.
رویکرد کسری (درصدی)
نسبتهای 1 به 2، 1 به 3 و سایر نسبتهایی از این دست تنها روش محاسبه نسبت ضرر به سود نیستند.
می توانید از یک روش دیگر هم استفاده کنید که اگر نسبت حاصل بیشتر از 1 بود، ریسک شما بیشتر از پتانسیل سود است. اگر نسبت کمتر از 1 بود، در این صورت پتانسیل سود بیشتر از ریسک است.
مثال قبلی را در نظر بگیرید. ما با قیمت 8 هزار دلار وارد معامله شدیم و حد ضرر را روی 7700 دلار تنظیم کردیم و قیمت هدف ما 8900 دلار است.
با روش کسری باید ضرر را به سود تقسیم کنید که در اینجا 300 به 900 است و ما را به عدد 0.3 میرساند که کوچکتر از 1 است در نتیجه پتانسیل سود ما بیشتر از ضرر است.
ابزارهای تصویری
علاوه بر معیارهای قبلی میتوانید از ابزارهای تصویری که مدتها قبل برای راحتی هر چه بیشتر طراحی شده بودند استفاده کنید.
نمودار و جدول زیر اعداد را نشان میدهند تا هر بار که وارد یک معامله میشوید نیاز به محاسبه نسبت ضرر به سود نداشته باشید.
جهت استفاده از این نمودار باید محاسبات را از یک دیدگاه متفاوت انجام دهید. باز هم مثال قبلی را در نظر بگیرید که استراتژی long را روی بیتکوین دنبال میکنید.
ما با قیمت 8 هزار دلار وارد معامله شدیم و نرخ هدف ما 8900 دلار و حد ضرر 700 دلار است بنابراین باز هم ریسک ما همیشه 300 دلار و سود 900 دلار است. این بار باید سود را به ضرر تقسیم کنیم که حاصل 3 میشود.
اگر به این نمودار نگاه کنید، متوجه میشوید که با نسبت ضرر به سود 3، پیش بینی شما فقط باید 10 درصد مواقع درست باشد. در واقع میتوانید 90 درصد مواقع ضرر کنید اما در نهایت باز هم سود خودتان را حفظ کنید.
می توانید از سایر ابزارهای تصویری هم استفاده کنید که در مجموع معنا و مفهوم مشابهی دارند.
وقتی با این مفاهیم آشنا شوید کارتان بسیار ساده تر خواهد شد. به عبارت دیگر متوجه میشوید که لازم نیست همیشه سود کنید. حتی اگر 10 درصد معاملات به نفع شما باشد، باز هم به سود میرسید.
اما مراقب باشید که همیشه از یک استراتژی استفاده نکنید. بهتر است برای هر استراتژی نسبت ضرر به سود را مجدد محاسبه کنید.
در مجموع همه این روشها جزئی از یک رویکرد کلی هستند اما دو روش تحلیل بنیادی و تحلیل تکنیکال برای ارزیابی ضرر مهم تر هستند.
در نظر گرفتن تحلیل تکنیکال
این دقیقاً همان بخشی است که ممکن است برای یاد گرفتن نحوه پیاده سازی آن نیاز به صرف زمان زیادی داشته باشید اما یک معامله گر مجرب همیشه ملزم به استفاده از این ابزار است.
در تحلیل تکنیکال اندیکاتورهای مختلف زیادی هستند که به شما کمک میکنند تشخیص بدهید چه موقع باید وارد یک معامله شده و چه موقع از آن خارج شوید از جمله MACD، میانگین متحرک ساده، parabolic SAR که توضیح هر کدام از آنها نیاز به یک مقاله مفصل دارد.
هدف ما در این مطلب روشن کردن این نکته است که خیلی از معامله گران مجرب چندین اندیکاتور مفید را با هم ترکیب میکنند. این نمودارها مثلاً سیگنالهای فروش را برای شما مشخص کرده و نشان میدهند کی باید از معامله خارج شوید. برای استفاده از این ابزارها باید به خوبی با آنها آشنا شوید.
در نظر گرفتن تحلیل بنیادی
این سوال که باید از تحلیل بنیادی استفاده شود یا خیر همیشه یکی از بحثهای داغ جامعه معاملاتی بوده اما آیا استفاده از این روش در معاملات کریپتو مناسب است؟
در رابطه با این تحلیلها باید به چند نکته توجه داشته باشید. برای ارزیابی عملکرد یک کوین، معامله گرانی که قصد استفاده از تکنیکهای بنیادی را دارند باید محیط اقتصادی آن را در نظر بگیرند مثل عملکرد مالی پروژه، چالشها و بیزنس مدل آن.
به عنوان مثال چند گروه از کوینهای نسل جدید مثل گرام تلگرام جزء این گروه هستند. میتوانید در اینترنت اطلاعات مربوط به درآمد شرکت، آمار کاربران و سرمایه جذب شده از طریق ICO را کسب کنید.
در رابطه با کوینهای موجود میتوانید در CoinMarketCap به بررسی پرداخته و ارزش بازار، حجم معاملات و موجودی در گردش آن را ارزیابی کرده و پتانسیل سرمایه گذاری آن را مشخص کنید.
از آنجایی که تحلیل بنیادی مبتنی بر تحلیل عمیق صنعت، اقتصاد و خود کمپانی است، ممکن است پیاده سازی آن در بازار کریپتو کار ساده ای نباشد چون این بازار کاملاً جوان است و همه پروژهها لزوماً شفاف نیستند.
بهترین روش این است که هر جا ممکن بود از تحلیل بنیادی استفاده کرده و آن را با تحلیل تکنیکال ترکیب کنید.
نکات کلیدی
شاید حالا به این نتیجه رسیده باشید که پروسه معامله ارزهای دیجیتال خیلی طولانی است که قطعاً همینطور است. لیست نکاتی که باید در نظر باشید، عبارتند از:
معامله را مثل کار و حرفه خودتان در نظر بگیرید، شما راهی طولانی از آزمایشات مختلف و مشکلات گوناگون خواهید داشت. همچنین طرح و برنامه معاملاتی خودتان را مشخص کنید تا در شرایط پرهیاهو از قرار گرفتن تحت احساسات پیشگیری کنید.
استفاده از حد ضرر و حد ضرر متحرک را فراموش نکنید که به تدریج نحوه اعمال ابزارهای مدیریتی در فرایند معاملاتی را به شما آموزش میدهند.
مدیریت مناسب ریسک موضوعی است که خود شامل چند نکته میشود و یکی از این نکات تنوع بخشی به پورتفولیو است.
در نهایت، سعی کنید هر جا ممکن بود از تحلیل بنیادی استفاده کرده و همیشه تحلیل تکنیکال را در نظر داشته باشید. اگر قرار است معاملات ارزهای دیجیتال را به صورت جدی پیگیری کنید، کسب اطلاعات کامل درباره تحلیل تکنیکال را فراموش نکنید.
در مجموع حتی هنگام استفاده از همه این ابزارها قرار نیست همیشه پیروز باشید و این مسئله کاملاً طبیعی است.
همیشه آماده کنترل کردن احساساتتان در صورت ضرر باشید چون نمیتوانید مانع ضرر شوید و تنها کاری که میتوانید انجام دهید این است که بیشترین تلاش خودتان را برای حداقل کردن سطح ضرر انجام دهید.